کنایه از خط میگون. خط شهابی. خط الماسی. (آنندراج) : لعل تو ز طبله شهد بر گوشه کشید خط عسلی است گرد رخ گشته پدید یا عکس شفق بدامن صبح فتاد یا پرتو خورشید بخورشید تنید. نظیری نیشابوری (از آنندراج). اگرچه بود گلوسوز آن لب شیرین شد از خط عسلی بیشتر حلاوت او. صائب (از آنندراج)
کنایه از خط میگون. خط شهابی. خط الماسی. (آنندراج) : لعل تو ز طبله شهد بر گوشه کشید خط عسلی است گرد رخ گشته پدید یا عکس شفق بدامن صبح فتاد یا پرتو خورشید بخورشید تنید. نظیری نیشابوری (از آنندراج). اگرچه بود گلوسوز آن لب شیرین شد از خط عسلی بیشتر حلاوت او. صائب (از آنندراج)
خطهایی که در جام جم است و در غیر این نیز می آید. (آنندراج) : باده مشک است و زعفران در جام پس خط جام چون خط طیار. خاقانی. تیره شد آب اختران ز آتش روز و می کشد بر درجات خط جام آب چو آتش اختری. خاقانی
خطهایی که در جام جم است و در غیر این نیز می آید. (آنندراج) : باده مشک است و زعفران در جام پس خط جام چون خط طیار. خاقانی. تیره شد آب اختران ز آتش روز و می کشد بر درجات خط جام آب چو آتش اختری. خاقانی
شرم. حیاء. شرمندگی. خجلت. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) : شکر نخواهد وگرتو شکرش گویی از خجلی روی او شود چو طبرخون. فرخی. تا بهنگام خواندن نامه خجلی نایدت بروز نشور. ناصرخسرو. هرگاه که حال نو گردد که از آن شرم دارند نفس خواهد که نشان آن شرم بپوشد بدین سبب روح بجنبد و بظاهر پوست میل کند تا بازدارد شکل خجلی ظاهر و رخسار خجل سرخ شود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). راحت مردم طلب آزار چیست جز خجلی حاصل این کارچیست. نظامی. بنگر تا چند ملامت برم کاین خجلی را بقیامت برم. نظامی. تا سحر گه نخفت از آن خجلی دیده بر هم نزد ز تنگ دلی. نظامی
شرم. حیاء. شرمندگی. خجلت. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) : شکر نخواهد وگرتو شکرش گویی از خجلی روی او شود چو طبرخون. فرخی. تا بهنگام خواندن نامه خجلی نایدت بروز نشور. ناصرخسرو. هرگاه که حال نو گردد که از آن شرم دارند نفس خواهد که نشان آن شرم بپوشد بدین سبب روح بجنبد و بظاهر پوست میل کند تا بازدارد شکل خجلی ظاهر و رخسار خجل سرخ شود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). راحت مردم طلب آزار چیست جز خجلی حاصل این کارچیست. نظامی. بنگر تا چند ملامت برم کاین خجلی را بقیامت برم. نظامی. تا سحر گه نخفت از آن خجلی دیده بر هم نزد ز تنگ دلی. نظامی